زیست شناسی

زیست شناسی

این وبلاگ برای تمام عزیزانی که به علوم زیستی علاقه دارند ایجاد شده و از همه چیز و همه جا که مرتبط با زیست شناسی باشد اطلاعات میدهد
زیست شناسی

زیست شناسی

این وبلاگ برای تمام عزیزانی که به علوم زیستی علاقه دارند ایجاد شده و از همه چیز و همه جا که مرتبط با زیست شناسی باشد اطلاعات میدهد

10 فایده شگفت انگیز سیب



ایسنا: سیب نقش مهمی در سلامت بدن دارد و مزیت آن این است که علاوه بر پیشگیری از بیماری‌ها، باعث افزایش سلامتی نیز می‌شود.


در زیر لیستی از فواید این میوه خوش طعم آورده شده است.


پایین آوردن کلسترول

سطح بالای کلسترول در بدن مشکلات طولانی مدت و خطرناکی را به دنبال دارد با مصرف سیب می‌توانید سطح کلسترول را در حد نرمال نگه دارید. مطالعات و پژوهش‌ها حاکی از این است که خوردن دو عدد سیب‌ در هر روز تقریبا به میزان 16 درصد سطح کلسترول را پایین می‌آورد. برای کاهش سطح کلسترول هیچ چیز دیگری به اندازه سیب‌ مفید نیست.

تقویت دستگاه گوارش

افرادی که از مشکلات دستگاه گوارشی رنج می‌برند با خوردن سیب می‌توانند عملکرد این دستگاه را در حد نرمال نگه دارند. مهمترین دلیل در تنظیم و تقویت دستگاه گوارش این است که سیب سرشار از فیبر است و این بدان معناست که حرکات روده‌ای را منظم می‌کند و دیر هضمی و یبوست را از بین می‌برد. با تنظیم دستگاه گوارشی از دل دردهای مزمن و شدید که به این دستگاه مرتبط است نیز کاسته می‌شود.


افزایش انرژی

قندی که در سیب وجود دارد طبیعی است و فواید زیادی دارد که به هیچ عنوان مقابل مقایسه با شیرینی‌ها و قندهای مصنوعی نیست. قند موجود در سیب باعث افزایش انرژی می‌ شود به همین دلیل است که خوردن این میوه صبح زود و قبل از صبحانه توصیه شده و تا آخر شب بدن را سرحال نگه می دارد و انرژی مورد نیاز را تامین می‌کند.


درمان آنمی (کم خونی)

از آنجایی که سیب سرشار از آهن است در درمان آنمی نقش مهمی دارد. آهن موجود در بدن سطح هموگلوبین را افزایش می دهد که افزایش هموگلوبین با درمان آنمی رابطه مستقیم دارد اگر شما دائما احساس ضعف و خستگی دارید با خوردن این میوه می‌توانید سرحال شوید زیرا قند طبیعی موجود در سیب با آهن آن ترکیب شده و باعث افزایش انرژی و همچنین تقویت سیستم ایمنی بدن می‌شود به گونه‌ای که بدن در برابر بیماری‌ها حالت آماده باش به خود می‌گیرد.


کاهش خطر ابتلا به سرطان

از دیگر فواید این میوه کاهش خطر ابتلا به سرطان‌های خاص است. از آنجایی که فیبر موجود در سیب در تقویت دستگاه گوارش موثر است از خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ جلوگیری می‌کند. خوشبختانه مطالعات نشان داده است که مصرف این میوه خطر ابتلا به سرطان ریه و سرطان سینه را نیز کاهش می‌دهد و به طور کلی سیب، میوه‌ای کاملا استثنایی در پیشگیری از انواع سرطان‌ها به شمار می‌آید.


کاهش خطر حملات قلبی

سیب سرشار از آنتی اکسیدان قوی است و در حقیقت آنتی اکسیدان برای سلامت قلب فواید زیادی دارد مصرف سیب کمک زیادی به درمان و پیشگیری از بیماری‌های قلبی می‌کند. از آنجایی که بیماری قلبی با افزایش سن، زیاد می‌شود، مصرف این میوه هیچوقت دیر نیست و به خوردن آن توصیه زیادی شده است.

درمان و پیشگیری از آسم

اگر شما از مشکلات ناشی از آسم رنج می‌برید با خوردن یک فنجان آب سیب می‌توانید به رفع این مشکلات و نگرانی‌ها کمک کنید. یکی از نشانه‌های آسم به سختی و با صدای بلند نفس کشیدن است اما با خوردن آب سیب تازه می‌توانید این نشانه‌ها را از بین ببرید. زنان باردار نیز با خوردن این میوه به مقدار زیاد در طول بارداری می‌توانند از مبتلا شدن جنین به آسم جلوگیری کنند.


بهبود دیابت

افرادی که مبتلا به دیابت هستند در صورت درمان نکردن آن به مشکلات دیگری نیز دچار می‌شوند که به دیابت مربوط می‌شود از جمله اختلالات عصبی، مشکلات کلیوی و مشکلات بینایی. با خوردن سیب به طور منظم می توانید از مبتلا شدن به دیابت و مشکلات دیگری که به دنبال دارد جلوگیری کرد. ژلاتین موجود در سیب نقش انسولین را ایفا می‌کند در نتیجه در تنظیم سطح قند خون بدن اهمیت ویژه‌ای دارد. خوشبختانه این میوه درشرایط آب و هوایی مختلف برداشت می‌شود.

افزایش بینایی

مشکلات ناشی از بینایی تقریبا غیرقابل پیشگیری است اما اخیرا مطالعات انجام شده نشان داده است که سیب می تواند اثر مطلوبی بر بینایی داشته باشد از آنجایی که سیب منبعی غنی از ویتامین A و ویتامین C است در درمان شب کوری و کور رنگی اثرات مثبتی دارد.


پیشگیری و درمان آلزایمر

یکی از شگفت‌انگیزترین اثرات سیب، درمان و پیشگیری از آلزایمر است. اثر آن در درمان و پیشگیری از این بیماری به گونه‌ای است که خوردن سیب باعث تقویت سلول‌های مغز می‌شود.


منبع :‌سایت شفاف


نظریه جدید تکامل: چگونه ماهی انسان شد

  

 

سیر تکاملی ماهی به بشر شاید بنظر عجیب برسد، اما نه فقط در فسیلها بلکه در بدن خود ما شواهدی وجود دارد که این نظریه را تقویت می کند.

صورت شما بارزترین بخش وجودی شماست؛ به دنیای اطراف شما می گوید که چه احساسی دارید، که هستید و از کجا می آیید. گرچه هرگز دو نفر صورتی کاملا یکسان ندارند، همه چهره ها دارای خصایص مشترکی هستند: دو چشم، یک بینی، یک دهن و گودی بالای لب. 

شما هر روز این گودی پشت لب را در آینه می بینید و احتمالا هرگز به آن فکر نمی کنید. هیچ کارکرد مشخصی ندارد. حادثه ای در منشاء بشری و نشانه ای از پیشینه ماهی بودن ما و چهره نخستین ما.

صورت شما در نخستین ماه های حیات در رحم از هنگامی که به اندازه یک برنج بودید، تا زمانیکه به اندازه یک کلیه رشد کردید شکل می گیرد.

تصاویر ویدئویی از مراحل اولیه نمو جنین انسانی نشان می دهد که چگونه صورت انسان از چرخش و به هم رسیدن سه بخش اصلی شکل می گیرد.

نحوه این روند تنها هنگامی معنا پیدا می کند که متوجه می شویم ما از نسل ماهی ها هستیم.

جنین انسانی در مراحل ابتدایی بسیار شبیه جنین سایر پستانداران، پرندگان و دوزیستان است. همه اینها از ماهی تکامل یافته اند. 

چشمان ما در کنار سر ما پدیدار می شود، اما بعد به وسط جا به جا می شود. لب فوقانی و آرواره در گردن ظاهر می شود. سوراخ های بینی و بخش میانی لب های شما از بالای سر به پایین می آید.

همه این بافتها و ماهیچه ها بدون هیچ شکاف و نقصی به هم می رسد و پیوند می خورد. اما این همه تحول و جابه جایی فقط یک رد و اثر از خود به جای می گذارد: گودی پشت لب بالا.

در طول این روند، کلیه این ذرات از بخشهای مختلف به هم می رسد و با دقت بالایی پیوند می خورد تا صورت انسانی را شکل دهد.

این سه بخش باید در زمان مشخصی رشد کند و به هم برسد تا این پیوند بطور صحیح انجام شود. اگر حتی یکساعت تاخیر و یا تسریع صورت گیرد، نوزاد ممکن است لبی شکاف دار و چهره ای غیرمعمول داشته باشد.

آناتومی انسانی ویژگی های عجیب دیگری نیز دارد که تنها با این نظریه قابل توضیح است که ما از نسل ماهی ها هستیم.

برای مثال، اگر کوسه ای را بشکافید غدد جنسی آن را در بالای سینه و پشت کبد کشف خواهید کرد.

غدد جنسی ما هم نظیر کوسه ها نخست در بالا و نزدیک کبد ظاهر می شود. اما بر خلاف کوسه ها به تدریج به پایین می رود.

این غدد در زنان تبدیل به تخمدان و در نزدیکی رحم مستقر می شود.

آنها در مردان تبدیل به بیضه می شود، اما برای پایین رفتن و ورود به کیسه بیضه باید مسیر طولانی و دشواتری را به سمت جنوب طی کند.

در طی این سفر، دیواره شکم جنین مذکر ضعیف می شود و به همین دلیل احتمال دچار شدن مردان به فتق در ناحیه کشاله ران بیشتر از زنان است.

فتق کشاله ران بصورت توده و یک برآمدگی ظاهر می شود و ممکن است دردناک باشد. این توده معمولا هنگامیکه شما دراز می کشید ناپدید می شود.

این برآمدگی در واقع بخش هایی از شکم شماست که از دیواره ضعیف ماهیچه ای عبور می کند و بیضه های شما در هنگام حرکت خود به سمت پایین بر جای گذاشته است.

فتق کشاله ران معمولا باید تحت جراحی قرار گیرد. اگر شما بدشانس و دچار آن هستید، ماهی را مقصر بدانید.

سکسکه

چارلز آزبورن آمریکایی افتخار آن را دارد که با 68 سال سکسکه، از 1922 تا 1990، رکوردی جهانی برای خود ثبت کرده است. اما بنظر می رسد مقصر این هم ماهیانی هستند که اجداد ما بودند.

عامل سکسکه گرفتگی دیافراگم، عضله بزرگی در سینه است که با بلع غیراختیاری دنبال می شود. ریشه هر دوی اینها در آب است.

در ماهی ها پیامهای اعصابی که تنفس را کنترل می کند با سفری کوتاه از ساقه مغز به دستگاه تنفسی زیر گلو می رود. در انسانها این وضعیت کمی پیچیده تر است.

برای تنفس، ساقه مغز ما باید پیامی نه فقط به گلو، بلکه به سینه و دیافراگم بفرستد. این هماهنگی پیچیده به این معناست که اعصاب ممکن است گرفتگی عضلانی ایجاد کند که این خود به سکسکه منجر می شود.

وقتی سکسکه شروع شد، یک موتور ساده ای که بنظر می آید ما از یکی از اجداد دوزیست خود به ارث برده ایم آن را ادامه می دهد.

برای قورباغه ها، این عصب کنترل کننده، کارکرد مفیدی دارد. اجازه می دهد دریچه شش هنگام تنفس باز بماند، اما هنگام خوردن آب بسته شود.

اما برای بشر و سایر پستاندارانی که سکسکه می کنند، این هیچ کارکردی ندارد و فقط نشانه دیگری است که ما با دوزیستان اجداد مشترکی داریم. 

 

دکتر مایکل موزلی

بی بی سی

چرا تنها یک گونه بشر وجود دارد؟

 

 

سالها پیش، اما نه در زمانهائی آن چنان دور، گونه هائی مختلف از بشر در کنار اجداد ما در این کره خاکی زندگی می کردند. همه آنها باهوش و مبتکر و شکارچیانی ماهر بودند. اما چرا تنها گونه ای از انسان که توانست به بقای خود در زمین ادامه دهد، گونه "هومو ساپینس" بود؟

اگرچه موضوع منشا انسان در کانون بحثهای داغ و مفصلی قرار دارد، اما باید گفت که در یک مورد نقطه نظر مشترکی بین اغلب دانشمندان وجود دارد و آن اینکه تمام گونه های مختلف انسان که زمانی روی کره زمین زندگی می کرده اند، همگی از نسل موجوداتی میمون نما بوده اند که روی دو پا می ایستادند و بیش از ۶۰ میلیون سال قبل در آفریقا زندگی می کردند. 

 

موجودات زیادی از نسل این جانوران میمون نما پا به عرصه وجود گذاشتند، اما نخستین موجودی که ما به عنوان گونه ای از انسان می شناسیم، اولین بار حدود دو میلیون سال پیش در آفریقا پدیدار شد.

این موجودات دو پا که با نام علمی "هومو ارگاستر" شناخته می شوند، شکارچیانی ماهر و ابزار ساز بودند و آنطور که مطالعه استخوانهای آنها نشان می دهد، به نظر می رسد که این گونه انسان، دونده ای ماهر بوده که می توانسته به سرعت یک دونده امروزی المپیک بدود.

به نظر می رسد که هومو ارگاستر در طی یک دوره خشکسالی طولانی که باعث از بین رفتن جنگلهای گرمسیری و پدیدار شدن صحراهای وسیع شد، تکامل یافته است.

این گونه انسان اولیه نسبت به گرما مقاوم بود و می توانست در آب و هوای بسیار گرم به حیات خود ادامه دهد. سطح بدنش هم کم مو بود و به همین دلیل می توانست عرق خود را به طور موثرتری دفع کند. در عین حال هومو ارگاستر می توانست در طول روز و هوای روشن که اغلب جانوران دیگر استراحت می کردند، به دنبال شکار برود.

علاوه بر اینها می دانیم که هومو ارگاستر قادر به طی مسافتهایی طولانی بود، چرا که مطالعات نشان می دهد که این گونه انسان گوشتخوار در آفریقا ساکن نماند و اولین گونه از انسانهای اولیه بود که این قاره را ترک کرد و قلمرو خود را به آسیا گسترش داد.

هومو ارگاستر بعدا در محیط مرطوب آسیایی تکامل یافت و نامی جدید به خود گرفت: "هومو ارکتوس"

تحقیقات باستانشناسان حاکیست که قلمرو زندگی هومو ارکتوس از ترکیه امروزی تا چین را در بر می گرفت، اما احتمالا جمعیت این گونه آن قدرها زیاد نبوده است.

پروفسور کریس سترینگر از باستان شناسان موزه تاریخ طبیعی بریتانیا در مورد این گونه انسان اولیه می گوید: "آنها شکارچیانی متحرک بودند در گروههایی کوچک که در رقابت برای تهیه غذا موفق بودند و از لحاظ بدنی و هیکل هم خیلی شبیه ما بودند."

انفجار آتش فشانی عظیم

یافته های جدید حاکیست که انسانهای اولیه گونه هومو ساپینس هم آفریقا را حدود ۱۲۰ هزار سال پیش ترک کردند.

اجداد ما در گروه هایی کوچک مهاجرت می کردند و احتمالا موج اولیه مهاجران بیش از صد نفر نبودند. بعد تدریجا دامنه این مهاجرتها گسترش پیدا کرد و از سمت شرق تا هند و از شمال به داخل اروپا که آنزمان محل زندگی انسان نئاندرتال بود، توسعه یافت.

شواهد بدست آمده توسط باستانشناسان نشان می دهد که این موج مهاجرت همزمان با یک تحول طبیعی عظیم رخ داد.

حدود ۷۴ هزار سال پپیش آتش فشان توبا در جنوب شرقی آسیا با انفجاری عظیم و خیره کننده شروع به فوران کرد. انفجاری که در طی ۲ میلیون سال گذشته در کره زمین سابقه نداشته است.

بر اثر فوران این آتش فشان آن قدر گوگرد وارد جو زمین شد که دمای کره زمین چندین درجه کاهش پیدا کرد و حجم سنگ مذابی که به بیرون فوران کرد، هم به اندازه ای بود که برای پوشاندن لایه ای ۱۰ متری به روی منطقه ای به وسعت بریتانیا کافی بود.

این انفجار آتش فشانی مقادیر متنابهی خاکستر نیز تولید کرد که توسط باد در مناطق وسیعی از آسیا از جمله در بخش گسترده ای از شبه قاره هند پخش شد. بقایای این خاکسترها هنوز هم قابل یافت است.

حضور انسان هومو ارکتوس در آسیا که در این زمان در اوج خود بود، بعد تدریجا کمرنگتر و کمرنگتر شد، یا به دلیل انفجار آتش فشان توبا و یا به دلیل ورود انسان مدرن به این منطقه.

در طی ۴۰ هزار سال بعد گونه هومو ارکتوس تدریجا از این منطقه بیرون شد. احتمالا عوامل مختلفی از جمله تغییرات آب و هوایی و عدم موفقیت آنها در رقابت با انسانهای مدرن برای تهیه غذا در تحقق این امر موثر بوده است.

رقابت تنگاتنگ

اما سوالی که به ذهن خطور می کند این است که چرا هومو ارکتوس تدریجا منقرض شد؟ در حالی که هومو ساپینس که هم اندکی کوچکتر و هم ضعیفتر بود، به حیات خود ادامه داد.

واضح ترین جواب به این سوال این است که مغز اجداد ما، از مغز انسانهای گونه هومو ارکتوس بزرگتر بود. اما یافته های علمی نشان می دهد که در واقع ابعاد و اندازه کل مغز اهمیت ندارد، بلکه عامل تعیین کننده بزرگی بخشهایی خاص از مغز است.

جان شی، استاد دانشگاه استونی بروک در نیویورک و متخصص در زمینه انسانهای عصر قدیم می گوید: "قسمتی از مغز هومو ارکتوس که وظیفه کنترل زبان و کلام را بر عهده دارد، چندان بزرگ نیست."

او می افزاید: "یکی از مهمترین خصوصیات انسان هوموساپینس توانایی آن در ترکیب استفاده از زبان و انتقال اندیشه و برنامه ریزی های پیچیده ای است که قسمت جلوی مغز وظیفه آنرا بر عهده دارد."

از جمله عواملی که به ساخت اسلحه و ابزار و گسترش سریع آن در میان انسانهای هومو ساپینس کمک کرد، توانایی آنها در ارتباط و تبادل اطلاعات با یکدیگر و همچنین برنامه ریزی و حتی تجارت بود.

مطالعه فسیل های کشف شده نشان می دهد که هومو ارکتوس بیش از یک میلیون سال به ساخت یک تبر ابتدایی مشابه ادامه داد.

اما در عوض، اجداد ما سلاحهای کوچکتر و پیشرفته تری مانند نیزه را ابداع کردند که به وضوح در شکار و جنگ به آنها برتری می داد.

همین امتیازات به انسانهای هومو ساپینس کمک کرد تا با آغاز عصر یخبندان و محدود شدن منابع غذایی، در رقابت بر نئاندرتال ها که گونه ای دیگر از انسانهای اولیه بودند، چیره شوند و سرانجام نسل نئاندرتالها حدود ۳۰ هزار سال پیش منقرض شد.

پروفسور کریس سترینگر می گوید: "حتی صد هزار سال پیش هنوز گونه های مختلفی از انسان روی زمین زندگی می کردند و این واقعیت برای ما عجیب است. ما آخرین بازماندگان سیر تکاملی این انسانها هستیم."

انسانهای هومو ارکتوس تا ۳۰ هزار سال پیش در آسیا به زندگی خود ادامه دادند. اگرچه آنها نهایتا نسلشان منقرض شد اما به نظر می رسد که بقایایی از نسل آنها در جزیره فلورس در اندونزی تا مدتها بعد به حیات خود ادامه دادند.

سرانجام این گونه انسان هم که به نام "هومو فلورسینسیس" یا "هابیتس" شناخته می شود، در حدود ۱۲ هزار سال پیش منقرض شد و به این ترتیب، ما به آخرین بازماندگان نسل انسان روی کره زمین تبدیل شدیم.

دکتر جان شی می گوید: "اختلاف و فاصله ای که بین ما و نزدیکترین خویشاوندانمان یعنی گوریلها، شامپانزه ها و بونوبوها (شامپانزه کوتوله) وجود دارد، بسیار زیاد است."

به گفته دکتر شی، اگر سایر گونه های انسان هم هنوز در زمین زندگی می کردند، این فاصله و اختلاف کمتر محسوس می بود و در عوض یک جهش ناگهانی، پله های تکامل را می توانستیم ببینیم.

او می گوید در چنین صورتی "هنوز ما خود را خاص و متفاوت تلقی می کردیم اما شاید نه این قدر خاص و متفاوت. پس عیب ندارد کمی متواضعتر باشیم." 

 

مایکل موزلی

بی بی سی